روابط بین خواهر و برادر در کودکی


تصور بیشتر ما از روابط خواهر و برادرها در کودکی رابطه‌ای عاشقانه و دوست‌داشتنی است، اما این موضوع برای یک کودک کاملاً عملی نیست. خصومت بین بچه‌ها و به ویژه خواهر و برادرهای بزرگ‌تر و کوچک‌تر در تجربه‌های اغلب همهٔ افراد هست و ما خوب می‌دانیم که روابط قطعی و کاملاً خوب و صمیمی بین خواهر و برادرها از همان ابتدا وجود ندارد، ولی بیایید ببینیم چرا این‌طور است و چه راهکارهایی برای ایجاد صمیمیت بین دو کودک با یکدیگر وجود دارد؟

شروع روابط کودک با برادر یا خواهرش

شاید بد نباشد در آغاز به رابطه‌ٔ کودکان با برادران و خواهرانشان از زبان زیگموند فروید در کتاب «تأویل رویا» اشاره کنیم. فروید می‌گوید: «من نمی‌دانم که چرا امر به ما مشتبه شده است که این رابطه باید رابطه‌ای عاشقانه باشد، چون نمونه‌هایی از خصومت میان برادران و خواهران بزرگسال در تجارب همه‌ٔ ما هست و اغلب می‌توانیم تأیید کنیم که این بیگانگی و فاصله از دوران کودکی نشأت گرفته یا همیشه وجود داشته است. به علاوه، بسیاری از بزرگسالان که امروز عاشق برادران و خواهران خود هستند و در ملایمات و سختی‌ها از آنها حمایت می‌کنند، در دوران کودکی تقریباً به شکل مداوم با یکدیگر دعوا و خصومت داشته‌اند.» پس انتظار نداشته باشیم که پیوند، صمیمیت و دوستی بین کودکانمان از ابتدا و خودبه‌خود به وجود بیاید.

در حقیقت، بچه‌ها کاملاً خودبین‌ هستند. کودک بار و فشار خواسته‌هایش را به شدت احساس می‌کند و بی‌امان در تلاش است تا به خواسته‌هایش برسد، به خصوص در مقابل برادران و خواهران خودش.

کودک بزرگ‌تر اغلب با بچهٔ کوچک‌تر تندی می‌کند، به او ناسزا می‌گوید و به زور اسباب‌بازی‌هایش را می‌گیرد و بچه‌ٔ کوچک‌تر نیز در برابر بچه‌‌های بزرگ‌تر غرق احساس خشم و استیصال می‌شود، به آنها غبطه می‌خورد یا از او می‌ترسد. بیشتر والدین می‌گویند کودکانشان با یکدیگر نمی‌سازند و نمی‌توانند دلیل این ناسازگاری را بیابند. به سادگی می‌توان درک کرد که حتی شخصیت بچه‌های مؤدب نیز آن شخصیتی که ما مایلیم در فردی بزرگسال بیابیم نیست.

در حقیقت، بچه‌ها کاملاً خودبین‌ هستند. کودک بار و فشار خواسته‌هایش را به شدت احساس می‌کند و بی‌امان در تلاش است تا به خواسته‌هایش برسد، به خصوص در مقابل رقبایش، یعنی بچه‌های دیگر و پیش از همه، برادران و خواهران خودش. اما ما بر این اساس، هیچ بچه‌ای را «شرور» توصیف نمی‌کنیم و او را مسئول اعمال نادرستش نمی‌دانیم، چون انگیزه‌های نوع‌دوستانه و اخلاق در وجود این خودخواه‌های کوچک به مرور رشد می‌کند و کامل خواهد شد.

اخلاق در تمام ابعادش به شکل همزمان پدید نمی‌آید. به علاوه، طول مدت این دوره‌ٔ غیراخلاقی در کودکی در مورد هر کودک با دیگری فرق می‌کند. افراد زیادی که حال عاشق برادران و خواهران خود هستند و دوری و نبود آنها برایشان غیرممکن است، از بدو تولدشان این چنین نبوده‌اند.

احساس دشمنی و سر جنگ داشتن کودک نسبت به برادران و خواهرانش بسیار بیشتر و قبل‌تر از آنچه اغلب بزرگ‌ترها متوجه می‌شوند شکل می‌گیرد.

فروید می‌گوید: «من با قاطعیت می‌گویم که به عقیدهٔ من، کودک می‌تواند ضررهایی را که آمدن بچه‌ای نورسیده برای او در پی دارد، ارزیابی کند. اگر کودکی متوجه شود که شادی‌اش ممکن است فدای حضور برادر یا خواهر کوچک‌تر شود، در همان زمان احساس خصومت یا عداوت در وجودش ریشه خواهد دواند.»

با تولد نوزاد جدید در یک خانواده، بچه‌های بزرگ‌تر ممکن است دچار احساس حسادتی به غایت آشکار و فوق‌العاده شدید شوند. این گرایش کودک نسبت به برادر یا خواهر کوچک‌ترش در شرایط عادی ناشی از اختلاف سن است و اغلب پس از گذشت زمانی مشخص، با تربیت و آموزش درست، حس حمایت سالم و طبیعی در وجود کودک بزرگ‌تر نسبت به کودک ناتوان کوچک‌تر بیدار خواهد شد.

راه‌های ایجاد صمیمیت و پیوند بین خواهر و برادرها

مثل همیشه باید فکر کنیم و به دنبال راه چاره باشیم، وگرنه به مرور با بی‌توجهی به چگونگی شکل‌گیری روابط درست و سالم بین کودکانمان، ممکن است آنها را تبدیل به افرادی متنفر و حسود در آینده‌شان کرده باشیم. برخی از توصیه‌های زیر می‌تواند به شما در ایجاد دوستی بین بچه‌ها کمک کند:

  • تجربه‌های کمی در زندگی یک کودک وجود دارد که به اندازۀ تولد یک خواهر یا برادر روی او تأثیر بگذارد، پس سرسری و بی‌توجه از این موضوع مهم نگذریم و این بحران جدید در زندگی کودک بزرگ‌تر را جدی بگیریم.

 

  • وجود یک برادر یا خواهر می‌تواند به کودک بفهماند که منتظر ماندن، شراکت و تقسیم کردن چه معنایی دارد و به او درکی از استقلال فردی می‌دهد و چگونگی کنار آمدن کودک با خواهر یا برادرش، الگوی کنار آمدن او با دیگران را نیز پایه‌گذاری خواهد کرد.

 

  • خانوادۀ شما یک جای کوچک ولی مهم برای شروع یادگیری روابط اجتماعی سالم است و هدایت کودکتان در طول این مرحله‌، او را برای موانع دیگری آماده می‌کند که در آینده بیرون از خانه تجربه خواهد کرد.

 

  • هنوز هم و هر سنی که کودک بزرگ‌تر شما دارد، لازم است شما این فکر را در ذهنش تقویت کنید که هر اتفاقی بیفتد، شما همیشه او را حمایت می‌کنید و دوستش خواهید داشت.

 

  • وقتی در بیمارستان هستید، کودک نوپای شما احتمالاً در مورد حال شما نگرانی ندارد، بلکه می‌خواهد بداند چه اتفاقی قرار است برای خودش بیفتد. شما می‌توانید قبل از رفتن به بیمارستان برای مثال به کودکتان بگویید وقتی شما در بیمارستان هستید، عمه، بابا یا خاله پیش او می‌آید و او را پیش شما می‌آورد.

 

  • دیدار خواهران و برادران بزرگ‌تر در بیمارستان با نوزاد باعث آمادگی بهتر آنها برای پذیرش عضو جدید خانواده خواهد شد. پس به همسرتان بگویید کودک را به بیمارستان محل زایمان شما بیاورد تا نوزاد را ببیند و شما بعد از یک یا دو روز کودکی غریبه را با خود به خانه نبرید.

 

  • هر بچه‌ای در مرحله‌ای از مواجهه با خواهر یا برادر کوچکش ممکن است تحریک شود و واکنش نشان دهد، پس منتظر اتفاق‌های ناخوشایند هم باشید، آمادگی لازم را به دست آورید و برای مدیریت شرایط جدید مطالعه و تمرین کنید.

 

  • به کودک بزرگ‌تر کمک کنید جایگاه خود را در خانواده بداند تا اوقات شادتان بسیار بیشتر از زمان‌های تنش‌زا باشد تا خیلی زودتر از زمانی که تصور می‌کنید یک کودک بزرگ‌تر مهربان وصمیمی داشته باشید.

 

  • برای آمادگی کودک بزرگ‌تر بهتر است از دوران بارداری در مورد ورود یک برادر یا خواهر جدید با او صحبت کنید، زیرا کودکان به هر حال در مرحله‌ای از دورۀ بارداری متوجه می‌شوند که چیزی تغییر کرده است و تغییر برای یک کودک ناراحت‌کننده است.

 

  • دوران نوزادی کودک اولتان را با ورق زدن آلبوم‌هایش به او نشان دهید و در طول آن می‌توانید توضیحات خلاصه‌ای بدهید، مثلاً بگویید بچه‌های کوچولو خیلی شیر می‌خورند یا مامان همیشه بچه را بغل می‌کند، همان‌طور که تو را بغل می‌کردم تا کودکتان بفهمد باید انتظار چه چیزهایی را داشته باشد.

 

  • نام‌هایی را که در ذهنتان دارید اسم ببرید و از او بخواهید که از میان آنها یکی را انتخاب کند و وقتی نوزادتان به دنیا آمد، به همه بگویید که او نام خواهر یا برادر جدیدش را انتخاب کرده است.

 

  • او را برای خرید لوازم نوزاد جدید همراهتان ببرید و بگذارید او در انتخاب به شما کمک کند و برای او هم هدیه بخرید تا از ابتدا خودش را از این اتفاق جدید جدا نبیند، بلکه همراه شما بداند.

 

  • در روزهای نزدیک زایمان، از او بخواهید در آماده کردن اتاق و وسایل نوزاد به شما کمک کند. همچنین می‌توانید ساک لوازم بیمارستان خود را همراه او جمع کنید و ببندید.

 

  • کارهای ساده‌ای به او بدهید و سعی کنید هدفتان فقط همراه کردن او باشد، بدون اینکه از این کارهای جدید خسته شود یا احساس حسادت کند.

 

  • اگر با به دنیا آمدن نوزاد، لازم است هر تغییری در خانه و محیط بازی یا محل خواب او بدهید، این کار را چند ماه قبل از تولد نوزاد انجام دهید و دلیل دیگری برای این تغییر پیدا کنید تا او را نیز در این تغییر همراه کنید. این کار به کودک بزرگ‌تر این فرصت را می‌دهد که قبل از مواجه شدن با ورود نوزاد به شرایط جدیدش عادت کند.

 

  • کودکان از سن بسیار کم، روابط پدر و مادرها با خودشان را با روابط والدین با دیگر خواهرها و برادرهایشان می‌سنجند. اگر کودکتان ببیند که رفتار شما با او در مقایسه با خواهر یا برادر دیگرش منصفانه و دور از برتری یا تفاوت است، روابط خودشان نیز محکم‌تر خواهد شد. بنابراین، یکسان بودن میزان مراقبت، مهربانی و تحسین والدین در حق همهٔ بچه‌ها اهمیت خاصی دارد.

 

  • هر کودکی توانایی خاص و روحیات مشخص خودش دارد، پس مقایسه کردن بچه‌هایتان با یکدیگر کاری نادرست است و اثر مخربی خواهد داشت. کودکان از مقایسه شدن با دیگران، به ویژه با خواهر یا برادر خودشان بیزارند. وقتی کودکتان با دیگری مقایسه می‌شود، این پیام را دریافت می‌کند که فرزند دیگر از او بهتر است و شما او را کمتر از فرزند دیگر دوست دارید که همین شروعی برای حس حسادت و از بین رفتن حس دوستی با خواهر یا برادرش است.

 

  • خواهرها و برادرها از انجام یک کار یا بازی با هم لذت می‌برند، حتی کودکانی که ظاهراً هیچ وجه اشتراکی ندارند یا فاصلهٔ سنی‌شان زیاد است نیز می‌توانند راه‌هایی برای لذت‌ بردن از همراهی با یکدیگر پیدا کنند. بنابراین، به فرزندانتان کمک کنید که هر روز زمانی را به بازی‌ کردن یا کسب تجربه‌‌‌ای مثبت با یکدیگر بگذرانند.

 

  • وقتی کودکان هنوز مهارت‌های لازم برای حل مشکلات‌ بین خود را یاد نگرفته‌اند، اشکالی ندارد که کمی کمکشان کنیم اما وقتی در روابط بچه‌ها دخالت می‌کنیم باید متوجه باشیم که نباید طوری به‌ نظر برسد که انگار داریم طرف یکی از آنها را می‌گیریم و به مرور بهتر است اجازه دهیم خودشان اختلاف‌هایشان را حل‌ کنند.

 

  • روی رفتار خودتان نیز کار کنید و آگاهی و شناخت زیادی برای رفتار با کودکتان داشته باشید. به عنوان مثال، حرف زدن با کودک، اهمیت به شاد بودن و بازی کردن با او را فراموش نکنیم و یادمان باشد که هر لحظه در زندگی، این ما هستیم که الگوی رفتاری آنها خواهیم بود.