زمان مناسب برای یادگیری زبان دوم چه‌زمانی است؟


براساس تحقیقات، کودکی که زبان دوم را از سن ده سالگی و یا بالاتر بیاموزد هرگز نمی تواند مهارت صحبت کردن را مانند اهالی آن زبان یاد بگیرد. این جمله را زبان شناسان تأیید کرده اند و در مطالعات تحقیقاتی نیز به اثبات رسیده. علاوه بر گسترش در توانائی برقراری ارتباط با افراد بیشتر، کودکان منافع دیگری در آموزش زبان کسب می کنند که شامل موفقیت بیشتر در برنامه های مدرسه و مهارت های حل مسئله است. مزیت دیگر دانستن زبان دوم این است که رقابت را برای دست یابی به فرصت های شغلی آسان تر می کند.

▪ دانستن زبان دوم چه مزایائی دارد؟
دانش آموزانی که زبان دوم آموخته اند از لحاظ آماری در امتحانات استاندارد نمرات بالاتری کسب می کنند. این دانش آموزان فرصت های شغلی بیشتری خواهند داشت و درک عمیق تری نسبت به فرهنگ خود و دیگر فرهنگ ها دارند. طبق تحقیقات، کودکانی که زبان دوم آموخته اند، خلاق ترند و در حل مسائل پیچیده توانائی بیشتری دارند. مزایای دانستن زبان دوم در سطح جامعه بسیار زیاد است، افرادی که زبان دوم می دانند باعث می شوند کشور در رقابتظهای اقتصادی خارجی و در ارتباط های بین المللی و مسائل ایمنی و سیاسی به سطح بالاتری برسد.
▪ چرا کودکان باید آموزش زبان دوم را در مقاطع ابتدائی آغاز کنند؟
مطالعات و همین طور تجربیات ثابت کرده اند کودکانی که قبل از دوران نوجوانی تحت آموزش زبان دوم قرار گرفته اند، دارای تلفظ صحیح تر و نزدیک تر به اهالی آن زبان هستند. کارشناسان دلیل این امر را به تغییرات فیزیولوژیکی که در حین رشد مغز در زمان بلوغ رخ می دهد، نسبت داده اند. البته مانند سایر مهارت ها هرچه کودک سال های بیشتری را به یادگیری زبان اختصاص دهد به مهارت بیشتری دست خواهد یافت. از این گذشته، آشنائی کودک با راه های متفاوت ابراز خود و مواجهه او با فرهنگ های متفاوت، دیدگاه او را گسترش داده و به او فرصت ارتباط با افراد بیشتری را می دهد.

▪ کودکان چگونه باید تحت آموزش قرار گیرند؟
چند نوع آموزش زبان در مدارس ارائه می شود که از این قرارند:
سیستم دوزبانه: این امکان را فراهم می کند که کودکان بخشی یا همه ساعات آموزش مدرسه را به زبان دوم اختصاص دهند. در سیستم دوزبانه کامل که در مدارس معدودی ارائه می شود، کودکان تمام دروس (ریاضیات، علوم، علوم اجتماعی و …) را به زبان دوم فرا می گیرند. سیستم دوزبانه نیمه کامل بر همین منوال است اما تنها بخشی از برنامه آموزشی به زبان دوم ارائه می شود. در این نوع سیستم آموزشی، دانش آموزان برخی علوم را به زبان دوم در صبح و سایر دروس را به زبان مادری خود در نوبت عصر و یا برعکس، فرا می گیرند. در هر دو حالت این سیستم زبان دوم وسیله ارائه متون آموزشی است تا خود موضوع آموزش باشد. کودکانی که به این شیوه آموزش می بینند در زبان دوم به مهارت بیشتری دست می یابند و در رقابت با سایرین موفق ترند.
سیستم fles: رایج تر از سیستم دوزبانه است. زبان دوم به عنوان یک درس جداگانه مانند سایر دروس مثل علوم یا اجتماعی ارائه می شود. به طور معمول ۳ تا ۵ ساعت در هفته به آموزش زبان دوم اختصاص می یابد. حال به نسبت تعداد ساعات کلاس ها و شرکت کودک در برنامه های زبان دوم، به مهارت بیشتری در زبان دوم دست می یابند.

▪ آیا آموزش زبان دوم اختلالی در توانائی زبان مادری کودک ایجاد می کند؟
در بیشتر موارد یادگیری زبان دوم، توانائی کودک را در فراگیری زبان مادری اش افزایش می دهد. با آموختن ساختار زبان دوم کودک بیشتر به ساختار زبان مادری خود پی می برد. یادگیری واژه های رایج، به آنها کمک می کند تا به معنای جدیدی در واژگان زبان مادری خود برسند. تحقیقات تجربی نشان داده است که هیچ تأخیر بلندمدتی در پیشرفت زبان مادری چه بین دانش آموزان که در مدارس دوزبانه تحصیل می کنند و چه آنهائی که در مدارس یک زبانه هستند، دیده نشده است.
در واقع، کودکانی که نحت آموزش زبان دوم هستند، نمرات بالاتری در امتحانات استاندارد زبان مادری خود کسب می کنند. برخی گزارش ها نشان داده است که کودکانی که زبان دوم آموخته اند نمرات بالاتری به خصوص در امتحانات شفاهی کسب می کنند. بررسی ها نشان داده است که این کودکان در طول تحصیل موفقیت بیشتری به دست می آورند.

▪ چگونه می توان به یادگیری کودکی که تحت آموزش زبان دوم است، کمک کرد؟
اساساً باید مشوق کودکان در علاقه مندی به زبان و سایر فرهنگ ها بود. باید والدین به او نشان دهند که برای توانائی اش در صحبت به زبان دیگر ارزش قائلند. در حد ممکن می توان در مناسبت های فرهنگی کشور مرتبط با آن زبان شرکت کرد و اگر ممکن است کتاب ها و فیلم های ویدئویی آن زبان را تهیه کرد. دوره های آموزش تابستانی در کشور مرتبط، برای کودکان بزرگ تر بسیار مناسب است و به آنها امکان می دهد تا بدون واسطه با آن فرهنگ و مردم آن زبان ارتباط برقرار کنند.

کودکان دوزبانه موفق‌ترند

کودکان دوزبانه توانایی‌های شناختی بیشتری نسبت به کودکان تک‌زبانه دارند.
طبق تحقیقات دانشمندان کودکانی که از ابتدای تولدشان با دوزبان به‌طور مداوم روبه‌رو هستند و دوزبان را همزمان می‌آموزند در میزان توجه و کنترل شناختی‌شان نسبت به کودکان دیگر برتری دارند.
فرایندهای شناختی توجه و کنترل شناختی رفتار، دو فرایند بسیار مهم است و فواید طولانی‌مدت در زندگی هر فردی دارد.
افراد به‌طور کلی تمام ساعات روزشان را با کنترل توجه و رفتار سپری می‌کنند و به عقیده روانشناسان بدون تمرکز بر توجه و رفتار عملاً رسیدگی به امور روزمره غیرممکن است.
تحقیقات این دانشمندان روی پیشرفت تکلمی کودکان دوزبانه نسبت به کودکان تک زبانه نشان می‌دهد کودکانی که به‌طور منظم با دوزبان حرف می‌زنند وقتی نیاز به صحبت کردن تنها با یک زبان را پیدا می‌کنند تمرکز مغزی آنها برای توجه به انتخاب لغات همان زبان بالاتر رفته و شبکه ترجیحی را به‌کار می‌برند تا با کنترل شناختی انتخاب لغات مناسب بهترین جمله را با کمترین نقصی بسازند.
از این‌رو کودکان دوزبانه معمولاً لغات ساده و بی‌تکلفی دارند و پیشرفت تکلمی آنها بیشتر است.
طبق تحقیقات قبلی روانشناسان، کودکان از ابتدای تولدشان می‌توانند همزمان دوزبان را فراگیرند و در نخستین مراحل مهم زندگی‌شان پایه‌ای‌ترین لغات هر زبان را بیاموزند و بر اساس اندوخته ذهنی‌شان نسبت به هر لغت استراتژی‌های متفاوتی برای کاربرد و فراگیری زبان پیدا کنند.
البته دوزبانه بودن کودکان دلیل بر مزیت همیشگی آنها نسبت به کودکان تک زبانه نیست زیرا برخی تست‌های لغت نشان می‌دهد کودکان دوزبانه گاه دچار کاستی‌هایی نسبت به کودکان تک‌زبانه هستند و مهارت گفتاری آنها نیازمند کاردرمانی طولانی است.
البته فراگیری زبان نیازمند هوش و توانایی فردی است بنابراین والدینی که علی‌رغم بررسی هوش و عملکرد فکری، ذهنی و مغزی کودکانشان آنها را در مراحل فراگیری دوزبان به‌طور همزمان قرار می‌دهند، ممکن است کودک را با آسیب‌های تمرکزی و تکلمی جدی روبه‌رو سازند.
بنابراین آموزش دوزبان به‌طور همزمان نیازمند بررسی‌های روانی و استعدادیابی و کارکردهای روانشناسی است و نباید از سوی والدین نادیده گرفته شود.